مار🐍
🏳🌈🏳🌈🏳🌈🏳🌈🏳🌈🏳🌈🏳🌈🏳🌈🏳🌈🏳🌈
یک شب مار بزرگی برای پیدا کردن غذا وارد دكان نجاری شد.
نجار عادت داشت كه موقع ترک کارگاه وسايل كارش را روي ميز بگذارد.
آن شب، نجار اره اش را روی ميز گذاشته بود.
همينطور كه مار گشت می زد بدنش به اره گير کرد و كمی زخم شد. مار خيلی عصبانی شد و برای دفاع از خود اره را گاز گرفت.
این کار سبب خون ريزی دور دهانش شد و او که نمی فهمید كه چه اتفاقی افتاده، از اينكه اره دارد به او حمله مي كند و مرگش حتمی است تصميم گرفت برای آخرين بار از خود دفاع كرده و هر چه شديدتر حمله كند.
او بدنش را به دور اره پيجاند و فشار داد.
صبح كه نجار به کارگاه آمد روي ميز به جای اره، لاشۀ ماری بزرگ و زخم آلود ديد كه فقط و فقط بخاطر بی فکری و خشم زياد مرده است.
دوست #نوجوانم💐
بسیاری اوقات ما در لحظۀ خشم می خواهیم به ديگران صدمه بزنیم ولی باید بدانیم که به جز خودمان كس ديگری را آسیب نمی رسانیم.
زندگی بيشتر احتياج دارد كه از اتفاقها، آدمها، رفتارها و گفتارها و چشم پوشی و گذشت كنيم.
🌈🏳🌈🏳🌈🏳🌈🏳🌈🏳🌈🏳🌈🏳🌈🏳🌈🏳🌈
کانال کتاب کودک و نوجوان
ketabkoodak@
وب سایت کتاب و کودک
www.ketabokoodak.com