حفظ حافظه تاریخی برای کودکان و نوجوانان
سلام. امروز تصمیم دارم داستانی تعریف کنم در مورد شخصی که در گذشته جایگاه اجتماعی بالایی داشته اما بر حسب یک تصادف فراموشی می گیرد و گذشته ی خود را از یاد می برد. آن فرد نه می دانست اسمش چیست، نه می دانست والدینش چه کسانی هستند. محل تولدش، شغلش، گذشته اش، همه را به فراموشی سپرده بود.
روزی سردرگم و سرگردون در داخل شهر می گذشت و به دنبال یک نشانی از گذشته ی خود بود. از قضا پدر و مادرش که خیلی نگران او بودند؛ به دنبال او می گشتند و سعی می کردند که او را پیدا کنند. اما خبری از او نبود. آن فرد هم چنان سرگردون بود تا زمانی که چند نفر او را می بینند و وقتی به سمتش می روند متوجه می شوند که فراموشی گرفته است؛ از این فرصت استفاده می کنند، برای او یک هویت جدید تعریف می کنند، خودشان را به عنوان پدر و مادر او معرفی می کنند و بر اساس آن هویت جدید، از او کارهايی می خواهند که تمایلی به انجام آنها نداشته است. اما او تصور می کرد که هویت واقعی او همین است.
پس از مدتی، یک روز به صورت کاملا اتفاقي با زن و مردی روبه رو می شود که با چشم های گریان و لب های خندان به سمت او می روند. لحظه ای که به چشمانشان خیره می شود، جرقهای در ذهنش زده می شود و احساس می کند چهره ی آنها بسیار آشناست.
آن زن و مرد می گویند که پدر و مادرش هستند و سالهاست که دنبال او می گردند. مشغول صحبت می شوند. والدین او شروع به توضیح سرگذشت او می کنند؛ در مورد اسم واقعی او، هویت واقعی و اینکه در گذشته چه کارهایی انجام داده است. هم اکنون آن فرد خودش باید تصمیم بگیرد که به دنبال خود واقعی و حقیقت واقعی ـَش برود یا همان چیزی که او را وادار کردند بشود را قبول کند.
گذشته ی ما و آنچه که پیشینیان ما انجام داده اند، حکم پدر و مادر آن فرد و گذشته ـَش را دارد و این ما هستیم که انتخاب می کنیم که به دنبال گذشته و پدر و مادر واقعی مان برویم یا خیر.
این موضوع همان چیزی است که در دوره ی هزاردستان ایران زمین با کودکان کار می شود. از طریق قصه و داستان کودکان یاد می گیرند که چه گذشته ی غنی و چه تاریخ افتخار آمیزی داشته اند و از طریق تکنیک های نقاشی خلاق و نویسندگی خلاق اثرات جدیدی خلق می کنند تا بتوانند اثر گذار باشند.
نویسنده: فاطمه معدنی
مطالب پیشنهادی:
تقویت مهارت تصمیم گیری در کودکان با داستان های تاریخی