1 آبان 1396 داستان نوجوان تَهِ خیار خوابش نمی برد، بلند شد، خیاری از میوه خوری روی میز برداشت. خواست پوست بکند و بخورد. خوب… ادامه مطلب
22 دی 1395 داستان نوجوان گل – گل به چه درد میخورد. خشک میشود و میریزیش دور. هندوانه خوب است. کمپوت خوب است. تازه کمپوت… ادامه مطلب
7 دی 1395 داستان نوجوان چکمه چکمه 👢 🍂👢🍂👢🍂👢🍂👢🍂👢🍂👢🍂👢🍂👢🍂👢 مادر لیلا، روزها، لیلا را می گذاشت پیش همسایه و می رفت سر كار. او توی… ادامه مطلب